حروف عطف
 
درباره وبلاگ


سلام به همه ی سمپادیون و کسانی که در دل سمپادین...امیدوارم این مطالب تا حد کافی مفید واقع شده باشه!!تا یادم نرفته از دو عزیز ی که مطالب مختلف رو در اختیار من قرار دادند تشکر کنم...جناب آقای سرگزی و سرکار خانم عارف(که به معنای واقعی کلمه معلمند!!!!.)
پيوندها
  • کیت اگزوز
  • زنون قوی
  • چراغ لیزری دوچرخه

  • تبادل لینک هوشمند
    برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان all about arabic و آدرس arab-zaban.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 12
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 12
بازدید ماه : 113
بازدید کل : 79147
تعداد مطالب : 17
تعداد نظرات : 15
تعداد آنلاین : 1



نکات درس عربی متوسطه




حروف عطف

 

این حروف به سه دسته تقسیم می شوند

1- حروفی که دو کلمه عطف شده را تحت حکمی واحد در می آورند منظور از حکم واحد این است که هر دو طرف در آن حکم شرکت دارند مثلاً جاء علی و فاطمة . علی و فاطمه آمدند ( با هم ) .( و - فَ - ثم ّ-مع ) از این حروفند .

نکته : واو برای جمع بین دو متعاطف در یک زمان و با هم است .

فَ : معنای ترتیب و تعقیب دارد مثال: علی آمد سپس فاطمه ( بلافاصله ) پشت سرش آمد

ثمّ : ترتیب با فاصله زمانی  زیاد یا کم را می رساند مثال : نزل القوم ُ ثمّ ارتحلوا . قوم آمدند سپس کوچ کردند ( توقف بین نزول و کوچ می تواند کم یا زیاد بوده باشد مهم این است که ابتدا فرود آمدند و سپس کوچ کردند )

مع:پذیرش نقش کلمه ی قبل در جمله-همراهی بین دو یا چند نفر را می رساند مثال: نحن نذهب الی المسجد مع اصدقاءنا! در این جمله (اصدقاء)مجرور به حرف جر است و (نا)ضمیر مالکیت است که در این جمله نقش مضاف الیه را می پذیرد.(اگر دقت کنید متوجه می شوید که مشارکت میان ضمیر نحن و اصدقاءنا انجام شده است.......مشارکت:رفتن به مسجد.

2- حروف دسته دوم ( بل- لکن – لا ) حکم را به یکی از دو کلمه عطف شده می دهد و دقیقاً آن کلمه را معلوم می سازد مثلاً : ما جاء علیٌ بل محمد ٌ . در این مثال حکم به آمدن محمد شده نه علی  ویا این مثال : أنا معلم لا طبیب . من معلمم نه پزشک حکم به معلم نسبت داده شده نه پزشک .

 

3- ( أم و أو ) حکم را به یکی از طرفین نسبت می دهد با این تفاوت که طرفی که حکم به او نسبت داده شده مبهم است ومثل مورد دوم مشخص و معین نیست . مثال:أفی الدار أخی أم فی المدرسة ؟ برادرم در خانه است یا در مدرسه ؟   جالس العلماء أو الزهادَ . با علما یا با پرهیزگاران  همنشینی کن

نکته : اگر در ابتدای جمله همزه تسویه یا استفهام بود از أم استفاده می کنیم نه أو : سواءٌ علیهم أأنذرتهم أم لا تنذرهم ( همزه تسویه است : یکسان است برای آنها که هشدارشان  بدهی یا ندهی)

أضربتَ زیداً أم عمراً . زید را زدی یا عمر را ؟ ( این همزه استفهام است ).

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







جمعه 2 دی 1390برچسب:, :: 11:38 ::  نويسنده : fahim_sampadi